غزل مناجاتی با خداوند کریم
جلوههایی ز وقار است تضّرع به خدا بهترین راهِ فـرار است تضّرع به خـدا هـدیه کـن نـامِ گـرامیِ خـدا را به دلت سببِ تاب و قرار است تضّرع به خدا به دلت راه نده ترس که در درد و مرض اوّلـین سـدِّ مـهـار است تضّرع به خدا قادرِ مطلق و غـفّار همین خالقِ ماست باعثِ رویشِ کار است تضّرع به خدا صاحب عصر و زمان میطلبد اهلِ بُکا آخرین حرفِ نگار است تضّرع به خدا سر به سجـده بگـذار و نَفـسی تازه نما این همان شیوۀ یار است تضّرع به خدا بـا حــقــارت بـه درِ خـانـۀ الـلّـه بــرو جلوههایی ز وقار است تضّرع به خدا |